در برنامههای درسی درهم تنیده، تربیتبدنی میتواند کمک موثری برای سایر دروس باشد.
بهانه این مقاله کمتوجهی معلمان به ساعات ورزش کودکان کمتوان است. اگر چه افراد کم توان ذهنی در مقایسه با افراد معلول از استعداد کمتری برخوردار هستند ولی علاقه آنها نسبت به شرکت در فعالیتهای ورزشی و یادگیری اگر بیش از افراد عادی نباشد، کمتر هم نیست. باید دانست که تربیتبدنی در آموزشگاههای کودکان کمتوان ذهنی مفهوم بازی به شکل آزاد یا حکم ساعت تنفس بین 2 کلاس را ندارد.
کلاس درس تربیتبدنی حکم آزمایشگاهی را دارد که طی آن، دانشآموز با وظیفه مهم فراگیری حرکت و یادگیری از طریق حرکت درگیر می شود. هدف اصلی این درس سرگرمی و شادی نیست. ممکن است هدف دانشآموز سرگرمی و شادی باشد ولی معلم نباید چنین هدفی داشته باشد.
شادی و تفریح و سرگرمی محصول فرعی یک برنامه خوب تربیتبدنی است. باید سعی کرد به این دانشآموزان با دیدی نگریست که تواناییهای آنان در اجرای حرکات مورد توجه قرار گیرد، نه محدودیتهایشان. چنین تاکیدی بر جنبههای مثبتتر تا اندازهای از زدن برچسب «ناتوان بودن» که غالباً باعث زیان رساندن به آنان میشود، میکاهد.
در برنامههای درسی تربیتبدنی در موقعیتهای پرورشی ویژه، به افرادی که قادر نیستند از برنامههای ویژه پرورش بدن استفاده کنند، اسامی مختلفی داده شده است. در میان واژههای مورد استفاده کلمههای تربیتبدنی اصلاحی، تربیتبدنی تکاملی برای رشد و تربیت بدنی انطباقی (برای رشد و سازگاری و بهبودی) دیده میشود. منظور اصلی تمام این برنامهها یکی است: رشد و پرورش سلامتی کلی، همراه با تاکیدی بر بهبود وضعیت بدن و شرایط کلی آن با توسل به فعالیتهای حرکتی.
تربیتبدنی اصلاحی عبارت است از برنامههایی که با توسل به تمرینهای خاص بر اصلاح، تغییر کارکرد، یا تغییر ساختمان بدن تاکید دارد. تربیتبدنی تکاملی برای رشد، بر پرورش تواناییهای حرکت و آمادگی بدنی افراد که پایینتر از سطح مورد قبول هستند، تأکید میورزد.
تربیتبدنی انطباقی عبارت است از برنامهای که اهداف تربیتبدنی عادی را دنبال میکند، اما با تغییرهایی در آنها تلاش میکند نیازهای کودکان استثنایی، از جمله کودکان کمتوان ذهنی را برآورد و در خور تواناییهای آنان باشد. در اینجا لازم به یادآوری است که واژه انطباقی به طور اعم به صورت بسیار گستردهای در تمام برنامههای دانشآموزان بیمار و ناتوان به کار میرود.
اما بسیار مناسب است که به دلیل جلوگیری از بروز هرگونه ابهام، واژه انضباطی تنها در زمینههای محدود به کار رود. پس بجاست که از واژه تربیتبدنی ویژه، به دلیل آن که دربردارنده مفهوم کمک به دانشآموزان معلول (همچنین معلولین ذهنی) و رفع تمامی نیازهای آنان از طریق برنامههای ویژه تربیت بدنی است، استفاده شود.
اهداف برنامه ویژه
هدف برنامه ویژه تربیتبدنی این است که از طریق فعالیتهای انتخابی در برنامهای دقیقا طراحی شده به دانشآموز کمتوان ذهنی کمک کند تا به حداکثر رشد جسمی، فکری و اجتماعی دست پیدا کند. برای دستیابی به چنین هدف کلی، میتوان اهداف زیر را در نظر گرفت:
1) حداکثر رشد آمادگی بدنی و افزایش قابلیتهای جسمانی.
2) رشد مهارتها در اعمال حرکتی پایه و به کار انداختن اعضاء و عضلات خود.
3) بالا رفتن گرایش برای بهبود مداوم وضعیت بدن.
4) رشد شناخت از بدن.
5) دادن احساس ارزش و بها به دانشآموز به عنوان یک فرد، بدون در نظر گرفتن معلولیت او.
6) تامین احتیاجات بدنی و روانی کودکان ضمن شرکت دادن آنها در بازیهای دستهجمعی و کمک به آنها در اجرای مهارتهای لازم در اینگونه بازیها.
7) رشد مهارتهای ورزشی برای شرکت در ورزشها به منظور پر کردن اوقات فراغت.
8) تامین سلامتی و نشاط.
9) ایجاد عادات ایمنی و آشنا ساختن آنها با اجرای کارهای مقدماتی در موقع برخورد با حوادث و مشکلات.
10) ایجاد عادات بهداشتی.
11) تقویت روحیه اجتماعی و میل به همکاری از طریق شرکت دادن آنان در بازیها و ورزشهای عمومی و دسته جمعی.
12) پرورش روحیه نظم و انضباط.
13) تقویت و شکوفایی قوای عقلانی کودکان از طریق شرکت آنها در بازیها و ورزشهایی که مستلزم به کار گرفتن تفکر و شناخت موقعیتها است.
14) اصلاح فعالیت و اندیشههای نادرست دانشآموز کمتوان ذهنی و متعادل کردن احساسات درونی او.
تدریس تربیتبدنی ویژه
وظیفه معلم ایجاب میکند که برای یادگیری محیط مناسبی تدارک ببیند. ثمره این محیط مناسب ایجاد تغییرهایی چند در دانشآموز خواهد بود. در تربیتبدنی بدون شک بارزترین تغییرها، بهبودی مهارتهای حرکتی و بالا رفتن سطح آگاهی بدن است، این تغییرها نه تنها در توفیق دانشآموز هنگام شرکت در بازیها و فعالیتهای تربیت بدنی آشکار میشود، بلکه در بهبودی کلی الگوهای حرکتی نیز موثر خواهد بود.
تغییر مطلوب دیگری که به وجود خواهد آمد و به دلیل این که کمتر عیان است احتمالا از دید عامه پنهان میماند، گاهی فزاینده و ارزیابی دقیقتر دانشآموز از محدودیتها و خصوصیات خویش است.
این آگاهی در برخورد با دیگران با حالت پختهای ظاهر میشود و برای دانشآموزان کمتوان ذهنی که از ناسازگاریهای شدید شخصیتی رنج میبرند، در جهت سازگاری بهتر و پیشرفت و تکوین ویژگیهای کلی شخصیت، نخستین گام به حساب میآید.برای فراهم ساختن چنین محیط آموزشی، که چنین نتایج مطلوبی دربرداشته باشد، معلم به دانش و کارورزی نیاز دارد و همچنین باید از ویژگی، شخصیت و خوی و خصلت ویژهای برخوردار باشد.
معلم این دانشآموزان باید علاوه بر خصوصیات کلی یک معلم عادی، دارای صفات و ویژگیهای خاصی باشد.
صفات معلم تربیتبدنی ویژه
شاید مهمترین صفتی که معلم دانشآموزان کمتوان ذهنی باید داشته باشد، بلوغ عاطفی است. بلوغ عاطفی عبارت است از حل مسائل و سازش با شرایط محیط بدون نیاز به درگیری عاطفی زائد. معلم باید بیچون و چرا بر وی تاثیر بگذارد و حدنهایی موفقیت در سازگاری را به آنان عرصه بدارد.
معلمی که قادر نیست مسائل روانی خود را حل کند، احتمالاً قادر نخواهد بود در حل مسائل، شاگردانش را یاری کند. به ویژه اگر رفتار وی حاکی از عدم بلوغ باشد، امکان دارد به جای آن که برای سازگاری با کمبودها به طرزی رضایتبخش به دانشآموزان کمک کند، حتی در عدم سازگاری آنان نیز سهیم باشد.
بردباری و شوخ طبعی از خصوصیات ضروری معلم خوب است. کسانی که با دانشآموزان کمتوان ذهنی سر و کار دارند، باید از هر یک از این 2خصوصیت سهم قابل ملاحظهای داشته باشند، زیرا پیشرفت اینگونه دانشآموزان غالباً به کندی صورت میگیرد. در عین حال زمانی که نتایج ساعتها کار نمایان میشود، برای معلم و شاگرد پاداش بسیار خوبی خواهد بود.
خصوصیت دلخواه دیگر معلم این دانشآموزان، خلاقیت است، چون به همان صورت که ابداع شیوههای اجرای مهارت ضروری است، امکان دارد ساختن ابزار نیز ضرورت پیدا کند. وقتی تسهیلات و تجهیزات برای تدریس تربیتبدنی محدود باشد، معلم مبتکر با تغییر شکل و تطبیق ابزار موجود، وسایل مورد نیاز برنامههایش را خواهد ساخت.
افزون بر این معلمی که خلاق و مبتکر است، خیلی بهتر قادر خواهد بود نیروی خلاقیت را در کسانی که تعلیم میدهد بالا ببرد. چون در کلاسهای تربیتبدنی، دانشآموزان برای اجرای مهارتها به رعایت الگو وادار میشوند، امکان دارد به زودی نیروی خلاقیت در آنها رو به خاموشی گذارد.
برای معلم خوب تربیتبدنی توانایی سازماندهی ضروری است. صرفنظر از روش تدریس، اتخاذ شیوههای کلاسی دقیقا طراحی شده و فعالیتهای کلاسی خوب سازمان یافته از به هدر رفتن وقت ویژه جلوگیری میکند. اینها عوامل هستند که رسیدن به هدف مورد نظر را سهلتر و مطمئنتر میسازند.
نهایتاً اعتقاد معلم بر این است که در زندگی دانشآموزان کمتوان ذهنی نقشی داشته باشد و با ابداع روشها و شیوههای متعدد، برنامهاش را پیاده کند. وی از نعمت بینش برخوردار است و میداند که کدام شیوه را چه هنگام به کار گیرد. او مایل است و این توانایی را دارد که روشهایش را با نیازهای لحظهای مطابقت دهد.
ویژگیهای یادگیری حرکتی و جسمی دانشآموزان کمتوان ذهنی
بسیار روشن است که کودکان کمتوان ذهنی نیاز دارند از نظر آمادگی جسمی، توانایی حرکتی و مکانیک بدن پیشرفت کنند. وضعیت بدنی اغلب این افراد معمولاً ضعیف است و شادابی جسمی چندانی ندارند. نحوه گام برداشتن آنان نامتعادل و نااستوار است و حکایت از آن دارد که هماهنگی کلی حرکات بدنی اکثر آنها ضعیف است. در مطالعات مقایسهای، همیشه دانشآموزان کمتوان ذهنی در زمینههای قدرت، تحمل، چالاکی، تعادل، سرعت دویدن، انعطافپذیری و زمان واکنش نسبت به کودکان هنجار امتیازهای پایینتری کسب میکنند.
به طور کلی میتوان گفت که دانشآموزان آموزشپذیر در انجام امور حرکتی بین 2 تا3 سال از کودکان هنجار، عقبتر هستند. اما امکان دارد برخی از این تفاوتها از عدم موفقیت در فهم مهارت حرکتی ناشی شده باشد تا ناتوانی انجام مهارت.
این دانشآموزان به لحاظ ناتوانیهای جسمی و ذهنی نیاز دارند که در بازیهای گروهی به تجربیات موفقیتآمیزی دست پیدا کنند. زیرا آنان اغلب پس از یک شکست مختصر تمایل کمتری در افزایش خویش نشان میدهند.
اگرچه آنان عموما قادر نیستند مانند بازیکنان عادی، مهارتی را در سطح عالی فراگیرند، اما این قدرت را دارند که مهارتها را در سطحی فراگیرند که در فعالیتهای عضلانی گوناگون شرکت کنند و بدین طریق آمادگی بدنی خود را افزایش دهند و قدرت حرکات بدن را بهبود بخشند.
بازی و ورزش علاوه بر ثمره جسمی، فرصتهای زیادی برای رشد اجتماعی و رشد عاطفی فرد فراهم میکند. پیروی از مقررات بازی و نیز رعایت نظام ورزشکاری یا منصفانه بازی کردن، کودک را به انضباط شخصی و خویشتنداری تشویق میکند و همکاری در محیطهای بازی موجب میشود که به توانایی ها و محدودیتهای خود و نیز تواناییها و محدودیتهای دیگر احترام بگذارد.
دانشآموز کمتوان ذهنی در برنامه تربیتبدنی به توجه ویژهای نیازمند است. زیرا محدودیتهای جسمی و اجتماعی وی موجب میشود که او نتواند به خوبی در بازیهای گروهی شرکت کند. وی حتی در برقراری ارتباط با فرد و احد هم دچار مشکل میشود.همچنین در یادگیری مهارتهای حرکتی، این دانشآموزان خطاهای خود را بارها و بارها تکرار میکنند. راهنمایی مداوم از طرف معلم در فعالیتهای گوناگون در کمک به آموزش مؤثر است و تکرار خطاها را از میان میبرد.
ایجاد انگیزه در ساعات تربیتبدنی
دانشآموزان کمتوان ذهنی با شورو شوق فراوان به کلاسهای تربیتبدنی وارد میشوند، زیرا تغییر نوع فعالیت کلاس به خودی خود برای آنان جالب است. اگر علاقه اولیه به صورت طبیعی در آنان وجود ندارد، میتوان آن را به طرق مختلف ایجاد کرد.
* میتوان با نشان دادن تصاویر ساده و جالب، یک بازی را معرفی کرد.
* میتوان داستان کوتاهی نقل کرد که به فعالیتی که قرار است ارائه شود، مربوط باشد.
* اگر فعالیتها همراه با شعر و آواز و آهنگ باشند، علاقه او را برمیانگیزاند.
* بهتر است معلم تمام آنان را تشویق کند، فعالانه در فعالیتها شرکت کنند. بدون شک نباید در این راه به فشار متوسل شد. کودک کمتوان ذهنی به تأیید نیاز دارد و در پی آن است و اگر بداند این همان چیزی است که معلم از او میخواهد و آن را تایید میکند به سوی همکاری و شرکت در فعالیتها هدایت خواهد شد.
* باید از فعالیتهای این کودکان سخاوتمندانه تقدیر به عمل آید. امکان دارد نتیجه تلاش موفقیتآمیز نباشد، اما معلم باید به کوشش به عمل آمده ارج نهد. تقدیر بیشائبه معلم میتواند برای دانشآموز موثرترین انگیزه باشد و کمک کند برای یادگیری و پیشرفت و محیطی مناسبتر به وجود آید.
* در صورت امکان، شرکت معلم در بازی و فعالیتهای آمادهسازی نیز بسیار مناسب است. هنگامی که دانشآموزان کمتوان ذهنی میبینند آنچه از آنان خواسته شده برای همه، از جمله معلم مفید است، واکنش مناسبتری نسبت به فعالیت خواهند داشت.
* در حقیقت آگاهی و نحوه روش تدریس معلم است که میتواند ذوق و شوق لازم را در شاگردان ایجاد کرده و محیط تدریس را از هرگونه کسالت و سستی که موجب بیزاری از حرکات بدنی است دور گرداند.
در ساعات تربیتبدنی گاهی مشاهده میشود که بعضی از دانشآموزان در بازی شرکت نکرده و گوشهگیری اختیار میکند. معلم خوب باید با کنجکاوی انگیزه این شرکت را بفهمد که آیا ناشی از تنبلی است یا علت خاص دیگری دارد. چنانچه علت عدم شرکت سستی و تنبلی باشد، معلم باید با شناخت حالات روانی کودک که جزو ملزومات فنی معلمی است و با ایجاد رغبت و تمایل، کسالت او را به شادی و نشاط تبدیل کند و اگر عارضه تنبلی ناشی از عوارض روانی دانشآموز است به مشاورین مربوط مراجعه کند.
* این کودکان در اثر محرکهای بیشتر دچار حواس پرتی میشوند. آنها در هنگام بازی کردن توجهشان به چیزهای دیگری که در اطراف زمین بازی است جلب و موجب میشود علاقه اول را رها و به سوی جاذبه دوم بروند. بنابراین معلم باید محرکهای اطراف زمین را حذف کند. همچنین توجه و تذکرهای معلم برای خنثی کردن این حواس پرتی لازم است و به کودکان در تمام کردن وظیفهشان کمک میکند.
نقل از همشهری آنلاین
سلام
عید همه ی عزیزان مبارک. از همه ی شما کمال تشکر را دارم که مرا به صورت مستقیم و غیر مستقیم مورد عنایت و لطف خود قرار دادید.
مطلبی که در زیر میخوانید درباره انتظارات کودکان ناشنوا از والدین خود است که از مجله تعلیم و تربیت استثنایی، شمارههای 80 و 81 گرفته شده است. امید است این مقاله بتواند به والدینی که دارای فرزند ناشنوا هستند کمک کند تا رفتار درستی در قبال فرزندشان داشته باشند.
اساس یک جامعه سالم را خانواده سالم میسازد. هر کودکی در خانوادهای به دنیا میآید، بزرگ میشود و تکامل مییابد. این خانواده سالم است که انسان سالم پرورش میدهد. خانواده سالم، خانوادهای است که به نیازهای همه جانبه اعضای خود در گستره حیات توجه دارد و سعی میکند به انتظارها و نیازهای کودکان به شیوههای درست پاسخ دهد.
همه کودکان نیازهایی دارند، اما کودک استثنایی علاوه بر آن نیازها، دارای یک سری نیازهای ویژه است. خانواده، بیشتر نیازهای ویژه کودکان آسیب دیده شنوایی را به ویژه در سالهای پیش از دبستان برآورده میکند. برای برآورده شدن این نیازها لازم است به نیازهای کل اعضای خانواده، فرهنگ خانواده، مذهب و پویاییهای خانواده نیز توجه کامل شود. در سالهای اخیر به دنبال گسترش روزافزون غربالگری شنوایی، لازم است مداخله بهنگام به صورت برنامههای ویژهای برای کودکان آسیب دیده شنوایی و خانواده آنها صورت گیرد. مداخلههای بهنگام باید شامل برنامههایی برای حمایت از کودک، حمایت از والدین و حمایت از ارتباطات میان کودک و والدین باشد.
بیش از 90درصد کودکان آسیب دیده شنوایی در خانوادههای شنوا به دنیا میآیند. از این رو یکی از اساسیترین ارکانهای هر نوع برنامه حمایت از والدین، ارائه اطلاعات مناسب و مورد نیاز خانوادهها است. همچنین باید از لحاظ هیجانی و احساس آنان را برای پذیرش واقعیت کمشنوایی فرزند آماده کرد. برنامههای مناسب مداخله و حمایت بهنگام سبب رشد شناختی، اجتماعی و سلامت عمومی کودکان کمشنوا میشود و کیفیت زندگی و تعاملات اجتماعی آنها را به میزان بسیار زیادی بهبود میبخشد (گروه آموزش و مهارت انگلستان، 2003؛ انجمن ملی کودکان ناشنوا، 2003). خانواده دارای کودک ناشنوا غالباً انتظاراتی از فرزند خود دارد اما داشتن انتظار از کودک، بدون توجه به مسئولیتها و نقشهای خانواده، انتظاری عبث و بیهوده است.
در مکتب اسلام، انتظارها، تکالیف، حقوق و وظایف انسانها دوجانبه و متقابل است. از این رو شایسته است هر پدر و مادری صادقانه از خود سؤال کند من چگونه پدر و مادری هستم؟آیا من به همه نیازهای فرزندم واقفم؟ آیا من میدانم فرزندم از من چه انتظارهایی دارد؟
ناشنوایی، این معلولیت پنهان به ویژه از لحاظ ناتوانیهای ارتباطی که به همراه میآورد، نیاز به مداخلهها و توانبخشی ویژهای دارد که در سالهای نخست، بار این مسئولیت بیش از همه بر دوش والدین است. در این مقاله سعی شده است این نیازها از زبان یک کودک آسیب دیده شنوایی به گونهای ساده ارائه شود.
الف) انتظارهای کلی و اساسی
پدر و مادر عزیز، فرزند ناشنوای شما انتظار دارد:
* در ارتباط با آموزش و پرورش او احساس مسئولیت کنید.
* به نیازها و انتظارهای او توجه کنید و پاسخ مناسب دهید.
* هرچه سریعتر اقدامات توانبخشی و مداخلهای لازم را برای او آغاز کنید
* از او در حد توانایی و وسعش انتظار داشته باشید.
* با او متناسب با سن، جنس و محدودیتهایش رفتار کنید.
* از کار با او خسته نشوید.
* او را همان گونه که هست بپذیرید.
* اعتماد به نفس او را تقویت کنید.
* توصیههای مربیان و متخصصان را در منزل و در همه موقعیتهای زندگی در نظر بگیرید.
* به تواناییهای او تکیه کنید، نه به ناتوانیهایش.
* به او اعتماد کنید.
* نگران آیندهی او نباشید و به خدا توکل کنید.
* فرصتها، امکانات و شرایط مناسب را برای رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه او فراهم کنید.
* او را زیاد در آغوش بگیرید، نوازش کنید و مورد محبت قرار دهید.
* به وضع ظاهری و لباس او توجه کنید.
* او را لوس نکنید و ادب و تربیت او را در نظر داشته باشید.
ب) انتظارهای عاطفی و روانی
کودک ناشنوای شما انتظار دارد:
* به احساسها و عواطف او توجه کنید و آنها را بپذیرید.
* در مورد احساسهای مختلف مثل شادی، غم، حسد، کینه، محبت، تأسف، نگرانی و... با او صحبت کنید.
* سعی کنید احساسها را به صورت نقاشی و با تصاویر به او نشان دهید.
* به او یاد بدهید بتواند احساسش را در چهره خود نشان دهد.
* به او نشان دهید چگونه میتواند بدون آسیب زدن و ایجاد ناراحتی برای دیگران، احساسش را بروز دهد.
* به او کمک کنید شیوههای ابراز احساسات را بشناسد (بنویسد، با کسی حرف بزند، نقاشی کند، جست و خیز کند، گریه کند و...)
* همواره به او افتخار کنید و بگویید از داشتن فرزندی مانند او احساس غرور میکنید.
* محیطی به دور از اضطراب برایش فراهم کنید.
* در حد اعتدال به او محبت کنید.
* اجازه دهید برای برخی موارد خودش تصمیم بگیرد و به تصمیم او احترام بگذارید.
* با او جر و بحث نکنید.
* او را مسخره، تحقیر یا سرزنش نکنید.
* او را با دیگران مقایسه نکنید.
* بین او و خواهرها و برادرهایش تبعیض قائل نشوید.
* هر موفقیت او را هرچند کوچک، مورد تشویق قرار دهید.
* به فرزندتان کمک کنید اشتباهها و شکستهایش را جبران کند.
* قوانین خاصی برای منزل خود در نظر بگیرید و از او بخواهید به آنها احترام بگذارد.
* سعی کنید از سؤال کردن زیاد، دستور دادن و انتقاد کردن بپرهیزید.
* در فعالیتها و سرگرمیهای فرزندتان شریک باشید.
* به فرزندتان کمک کنید خود و ناتوانی خود را هرچه بیشتر بشناسد.
ج) انتظارهای مربوط به مهارتهای حسی و حرکتی
* او را زیاد به گردش، کوه، پارک، رودخانه، و... ببرید تا طبیعت را ببیند.
* اجازه دهید زیاد آب بازی کند و او را به شنا بفرستید.
* اجازه دهید با خاک و سنگ بازی کند و دست و پایش را در ماسه و خاک فرو کند.
* اجازه دهید بدود، بالا و پایین برود یا از جایی آویزان شود.
* او را تشویق کنید با آهنگ و سرودهای کودکانه (با هر نوع وزن و آهنگی) نرمش کند.
* او را زیاد به محل بازی کودکان یا حیاط منزل ببرید و بگذارید با همسالانش بازیهای پرتحرک کند.
* سعی کنید فرزندتان هرچه ممکن است کمتر تلویزیون نگاه کند و پشت رایانه بنشیند.
* او را به توپ بازی و فوتبال تشویق کنید و گاهی خودتان با او بازی کنید.
* او را تشویق کنید نقاشی بکشد و نمایش بازی کند.
* او را تشویق کنید خمیر بازی کند.
* گاهی او را ماساژ دهید ، نوازش کنید و موهایش را شانه بزنید.
\ettelaat newspaper..htm گرفته شده از سایت اینترنتی