کودکان استثنایی

کودکان استثنایی

در این وبلاگ مطالبی راجع به کودکان استثنایی درج می شود.
کودکان استثنایی

کودکان استثنایی

در این وبلاگ مطالبی راجع به کودکان استثنایی درج می شود.

بحث و بررسی

بحث و بررسی

نتایج آماری در تحقیق حاضر روشن کرد در نابینایان مورد آزمون، افسردگس از نوع خفیف است. قابل ذکر است که اغلب حالات روانی که به نابینایان نسبت داده شده و از آن جمله می‌توان از افسردگی نام برد، به سبب نقص بدنی این افراد نیست، بلکه به طرز فکر و شیوه برخورد افراد در جوامع مختلف بستگی دارد. یادآور می‌شویم جهت بررسی جامع‌تر در این زمینه البته به جامعه آماری وسیعتری نیاز است.

این تحقیق در حال انجام است و کل جامعه آماری نابینایان تحت پوشش را شامل می‌شود. در حقیقت تحقیق حاضر یک نوع مطالعه مقدماتی و آزمایشی است که با تحقیق جامعتری تکمیل خواهد شد. آنچه محرز است و تجربه نیز آن را ثابت کرده در ارتباط با نگرش نگرش فرد به معلولیت خود، برخورد واقع‌بینانه شخص نابینا سهم مهمی در سازگاری دارد. فردی که معلولیت خویش را به عنوان یک واقعیت می‌پذیرد، در برخورد با شرایط زندگی خویش به مراتب از قدرت انطباق بیشتری برخوردار است. البته در رابطه با افراد نباید نقش خانواده فرد نابینا را از یاد برد. زیرا خانواده سهم مهمی در ایجاد خویشتن‌پنداری مثبت یا منفی در فرد دارد. از دست دادن بینایی یا شنوایی یا یکی از اعضای بدن مسئله سازش مهمی ایجاد می‌کند. در مطالع مواردی که نقص در یکی از اعضای بدن صورت گرفته به این نتیجه رسیده‌اند که در بیش از 60 درصد افراد نشانه‌های ناسازگاری عاطفی سختی بروز کرده است.

اگرچه غالباٌ ارتباط مستقیمی بین نقص و سازگاری یافت نمی‌شود اما به طور کلی ناسازگاری شخصیت در افرادی که دچار نقص جسمانی هستند مراتب شایعتر از افراد عادی است. با این وجود معلولیت‌های حاد و نحوه تفکر فرد می‌تواند او را قادر سازد تا خویشتن را با وضع موجود وفق دهد و یا به عکس موجب عدم تعادل روحی را فراهم سازد. نتایج اماری نشان می‌دهد، فرضیه تفاوت معنی‌دار بین نیزان افسردگی دختران و پسران درست است و جنسیت فرد نابینا تا حدی با افسردگی او همبستگی دارد.

دختران .و پسران نابینا بسته به نوع جنسیت خود دارای مشکلاتی هستند. دختران نابینا از محدودیتهایی رنج می‌برند که به عنوان مثال می‌توان از مراقبتهای بیش از حد والدین از آنها نام برد. اکثر والدین دختران نابینا، دختران خود را در خانه نگه‌داری می‌کنند و از فعالیتهای اجتماعی آنان جلوگیری می‌کنند. نتیجه این ممانعت، محدودیت‌های دیگری را نیز از سوی خانواده بر فرد نابینا تحمیل می‌کند.

از عوامل دیگری که سهم مهمی در ایجاد افسردگی دختران نابینا دارد، نگرش والدین نسبت به جنسیت کودک نابینا است. در خانواده‌هایی که دختر را موجودی ناتوان و وابسته می‌پندارند، احتمال اینکه خویشتن‌پنداری مثبتی در کودک به وجود نیاید زیاد است. از سوی دیگر خانواده‌هایی که از دختران خود حمایت افراطی می‌کنند و مراقبت‌ها و مواظبت‌های جسمی و روانی نامعقولی از آنان به عمل می‌آورند موجب می‌شود دخترانشان در مواجهه با مشکلات از تجربیات لازم محروم بمانند.

از سوی دیگر پسران نابینا نیز دارای مشکلاتی هستند. پسران به علت برخوردهای اجتماعی گسترده‌تر، رنج نابینایی را بیشتر احساس می‌کنند.

مسئله اشتغال نیز مشکل عمده دیگری است که نابینایان با آن مواجه هستند. کم توجهی به مسئله اشتغال نابینایان بعضاٌ باعث روی آرودن آنها به کارهایی چون تکدی‌گری می‌شود. بنابراین دختران و پسران نابینا هرکدام به نوبه خود با مشکلاتی روبرو هستند و باید با تدبیر، آموزش و برنامه‌ریزی اصولی و صحیح به رفع آنها اقدام کرد. بدون تردید جامعه‌ای آسوده خواهد زیست که معلولان آن از آسایش و رفاه کامل برخوردار باشند و عدالت اجتماعی زمانی به صورت کامل تحقق می‌یابد که در آن  جامعه برای تمامی افراد خود امکاناتی برابر و مساوی فراهم آورد تا هر کس به فراخور استعدادش از آن به طور مطلوب برخوردار گردد و تفاوتی بین کودک عادی، تیزهوش، نابینا ، ناشنوا و معلول ذهنی از لحاظ امکانات وجود نداشته باشد.

  

جدول شماره3   دختران نابینا

 

حدود دسته‌ها

کرانه‌ها

Fi

Xi

Fixi

Fixi2

Fc

Fci

20 19

5/20 5/18

4

5/19

48

1521

4

68

22 21

5/22 5/20

26

5/21

559

12019

30

64

24 23

5/24 5/22

18

5/23

423

9941

48

38

26 25

5/26 5/24

12

5/25

306

7803

60

20

28 27

5/28 5/26

8

5/27

220

6050

68

8

A = 2

 

68

 

1586

37334

 

 

 

 

جدول شماره4   پسران نابینا

 

حدود دسته‌ها

کرانه‌ها

Fi

Xi

Fixi

Fixi2

Fc

Fci

20 19

5/20 5/18

7

5/19

5/136

2662

7

42

22 21

5/22 5/20

18

5/21

387

8321

25

35

24 23

5/24 5/22

9

5/23

5/211

4970

34

17

26 25

5/26 5/24

5

5/25

5/127

3251

39

8

28 27

5/28 5/26

3

5/27

5/82

2269

42

3

A = 2

 

42

 

945

21473

 

 

 

 

منابع و مؤاخذ

 

1.      روانشناسی بالینی کودک هربرت ، مارتین ترجمه مهرداد فیروزبخت.

2.      اختلال‌های رفتاری کودکان نلسون ، ریتا ویکس و ایزرائیل ، الن سی ترجمه م. تقی منشی طوسی.

 

تهیه و تنظیم:اعظم دهستانی اردکانی

 

متدولوژی تحقیق

متدولوژی تحقیق

بر اساس آمار به دست آمده از تعداد افراد معلول در آموزشگاههای استثنایی استان اصفهان در سال تحصیلی 1372-1371 تعداد نابینایان 346 نفر برآورد شده است که تعداد اندکی از آنها در مراکز توانبخشی به سر می‌برند. از این افراد 50 درصدشان برای بررسی و مقایسه انتخاب شده‌اند. از مراکز هفتم تیر 10 نفر پسر و از مرکز فاطمه زهرا (س) 10 نفر دختر برای مقایسه میزان افسردگی به صورت تصادفی برگزیده شده‌اند. محدوده سنی افراد مورد تحقیق 20 تا 25 سال و میانگین سنی آنها 22 سال بود. ابزار جمع‌آوری اطلاعات تست افسردگس « بک » بود که به صورت پرسشنامه‌ای خودسنج تنظیم شده و توسط فرد فرد در مدت 10 دقیقه قابل جواب دادن است. پرسشنامه « بک » بر مبنای انتخاب یک گروه از نشانه‌های نشانه‌های ویژه بیماران افسرده از روی علائم بالینی که در سال 1961 توسط آرون تی بک و همکارانش تدوین شده و سطوحی از افسردگی را درجات خفیف تا بسیار شدید می‌سنجد. مقیاس افسردگی بک یا « BDI » با سه بعد کاملاٌ همبستگی دارد. این ابعاد عبارتند از:

1.      نگرشهای منفی فرد از وقایع و اتفات محیطی.

2.      اختلال عملکرد.

3.      آشفتگی‌های جسمی.

در این پرسشنامه در برابر هر جنبه که نشانه رفتاری ویژه افسردگی زاست، چهار جمله شماره‌گذاری و نوشته می‌شود. جدول تعیین درجه افسردگی بر اساس تست بک به شرح زیر است.

جدول1  تعیین درجات افسردگی بر اساس تست بک

 

درجات افسردگی

سطح نمرات

هیچ یا کمترین حد

خفیف

متوسط

وخیم

4-0

7-5

15-8

از 16 به بالا

 

با اجرا پرسشنامه در افراد آزمودنی میانگین به دست آمده از نمرات تست افراد نابینا 7 بود. با مراجعه به جدول بالا مشخص شد افراد فوق به نوعی از افسردگی رنج می‌برند. جدول شماره 2 سطح افسردگی نابینایان مورد تحقیق را نشان می‌دهد.

جدول 2 نتایج آزمون تستس بک در اصفهان

 

سطح افسردگی

میانگین نمرات

جمع نمرات افسردگی

تعداد

7 5

6

140

30

 

برای مقایسه میزان افسردگی پسران و دختران، محاسبات آماری لازم انجام و مشخص شد که دختران مورد آزمون نسبت به پسران افسرده‌تر هستند. ( جدول شماره 3 و4 ) حدود دسته‌‌ها، کرانه‌ها، فراوانی، فراوانی تراکمی، هیستوگرام، و پلی‌گان دو گروه را نشان می‌دهد.

محاسبه ضریب همبستگی بین جنسیت و میزان افسردگی نشان داد که جنسیت افراد با افسردگی آنها رابطه دارد ( ضریب همبستگی به دست آمده 71/12 می‌باشد که از نمره جدول بالاتر است.)محاسبه 02/0 « خی2» نشان داد، میزان افسردگی دختران نسبت به پسران بیشتر است. 2% ( خی2 ) مشاهده شده 9/16 است که طبق جدول محاسبات آماری، ارقام بالاتری را دارا می‌باشد. بنابراین می‌توان با اطمینانی حدود 95 درصد اظهار کرد که دختران نابینا نسبت به پسران نابینا افسرده‌تر بوده و تفاوت معنی‌دار است.

ادامه دارد...

اجتماع، نابینایان و افسردگی

اجتماع، نابینایان و افسردگی

دکتر شاملو در کتاب خود ویژگی‌های بارز شخصیت افرادی که مبتلا به افسردگی هستند را حساسیت زییاد، اتکا به دیگران، خجالت کشیدن، انزوا طلبی و درو‌ن‌گرایی می‌داند. انزوا و کناره‌گیری در جامعه نابینایان اثرات بسیار منفی در رابطه بینا و نابینا به جا می‌گذارد. و باید اعتراف کرد که به شکل فزاینده‌ای بر مشکلات فرد نابینا می‌افزاید. هر اندازه که نابینا خود را از جامعه بینایان دورتر کند، جامعه نابینایان نسبت به او بیگانه‌تر می‌شود و تدریجاٌ این شکاف به جایی می‌رسد که نابینا خود را در جامعه‌ای کاملاٌ جدا از مردم می‌پندارد.

همچنین هر اندازه میزان کناره‌گیری بیشتر باشد، از طرف جامعه نابینایان، بروز رفتارهای غیرعادی بیشتری از فرد نابینا انتظار می‌رود. در این فرآیند به جای برقراری روابط سالم انسانی توجه فرد نابینا تماماٌ بر روی نابینایی و محدودیت‌های ناشی از آن متمرکز می‌شود. بنابراین مشکلات اجتماعی و جسمانی که نابینایی به همراه دارد، خالی از تأثیرات روانی نیست.

محرومیت ا ز بینایی همیشه با نگرانی ناشی از اتکای به دیگران و احساس ناامنی همراه است. عدم استقلالی که شخص نابینا به آن دچار می‌شود و احساس می‌کند که متکی به دیگران است بستگی به شخصیت او، رفتار خانواده و اطرافیان و امکانات توان‌بخشی موجود در کشور دارد. ما با این وجود در جوامع مترقی نیز که امکانات توان‌بخشی بسیار غنی است. با وجودی که نابینا از اتکای به دیگر افراد بیم دارد. ولی عملاٌ در جهت رفع آن فعالیت چندانی نمی‌تواند داشته باشد.

او پیری و تنهایی خود را دایم درنظر مجسم می‌کند. بیم از تنهایی لحظه‌ای او را ترک نمی‌کند، به ویژه اگر نابینا از جنس مؤنث باشد، نابینا در نگرانی و فشارهای ناشی از این اتکا به سر می‌برد و نهایتاٌ مضطرب و افسرده می‌شود. میزان این افسردگی و اضطراب در میان دختران نابینا بیشتر از پسران نابینا است. کوپر اسمیت که در همین زمینه تحقیقاتی روی کودکان 8 تا 10 ساله انجام داده است، می‌گوید : « هر کودکی که زودتر راه رفتن را شروع کند امکان فعالیت بیشتری پیدا می‌کند و زمینه کسب تجارب برای او هموارتر می‌شود. شخص نابینا که تحرک و فعالیت ندارد امکانات بالقوه او شکوفا نخواهد شد، و در نتیجه او نه تنها بار سنگین نابینایی و محدودیت‌ها و وابستگی‌های ناشی از آن را بر دوش می‌کشد بلکه احساس نامطلوب و منفی نسبت به شخصیت و وجود خویش دارد که م.جبات اختلالات روانی او را فراهم می‌سازد. »

کاتسفور در همین زمینه می‌افزاید: « از جمله فشارهایی که باعث ناسازگاری یا مشکل روحی در افراد نابینا می‌شود، رفتار جامعه نسبت به دختر و پسر نابینا است. در حقیقت این عکس‌العمل جامعه نسبت به شخص نابینا است که سازگاری یا عدم سازگاری را در او تعیین می‌کند.»

از مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت که نگرش اجتماع و اطرافیان فرد نابینا، خویشتن‌پنداری را در او به وجود می‌آورد و اگر نگرش اجتماع نسبت به فرد مثبت باشد خویشتن‌پنداری او نیز مثبت خواهد بود. اما چنانچه محیط و اطرافیان از برچسب‌های منفی استفاده کنند، خویشتن‌پنداری فرد منفی خواهد بود. نکته مهمی که از سطور بالا می‌توان استنباط کرد، این است که صرف وجود نقص در قدرت بینایی موجب افسردگی نمی‌شود بلکه نوع برخورد با این نقص، شخصیت فرد نابینا، نگرش اجتماع نسبت به نقص او، ترحم و دلسوزیهای بی‌مورد بعضی از افراد، باعث به وجود آمدن افسردگی در این نابینا می‌گردد.

ادامه دارد...