ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
اجتماع، نابینایان و افسردگی
دکتر شاملو در کتاب خود ویژگیهای بارز شخصیت افرادی که مبتلا به افسردگی هستند را حساسیت زییاد، اتکا به دیگران، خجالت کشیدن، انزوا طلبی و درونگرایی میداند. انزوا و کنارهگیری در جامعه نابینایان اثرات بسیار منفی در رابطه بینا و نابینا به جا میگذارد. و باید اعتراف کرد که به شکل فزایندهای بر مشکلات فرد نابینا میافزاید. هر اندازه که نابینا خود را از جامعه بینایان دورتر کند، جامعه نابینایان نسبت به او بیگانهتر میشود و تدریجاٌ این شکاف به جایی میرسد که نابینا خود را در جامعهای کاملاٌ جدا از مردم میپندارد.
همچنین هر اندازه میزان کنارهگیری بیشتر باشد، از طرف جامعه نابینایان، بروز رفتارهای غیرعادی بیشتری از فرد نابینا انتظار میرود. در این فرآیند به جای برقراری روابط سالم انسانی توجه فرد نابینا تماماٌ بر روی نابینایی و محدودیتهای ناشی از آن متمرکز میشود. بنابراین مشکلات اجتماعی و جسمانی که نابینایی به همراه دارد، خالی از تأثیرات روانی نیست.
محرومیت ا ز بینایی همیشه با نگرانی ناشی از اتکای به دیگران و احساس ناامنی همراه است. عدم استقلالی که شخص نابینا به آن دچار میشود و احساس میکند که متکی به دیگران است بستگی به شخصیت او، رفتار خانواده و اطرافیان و امکانات توانبخشی موجود در کشور دارد. ما با این وجود در جوامع مترقی نیز که امکانات توانبخشی بسیار غنی است. با وجودی که نابینا از اتکای به دیگر افراد بیم دارد. ولی عملاٌ در جهت رفع آن فعالیت چندانی نمیتواند داشته باشد.
او پیری و تنهایی خود را دایم درنظر مجسم میکند. بیم از تنهایی لحظهای او را ترک نمیکند، به ویژه اگر نابینا از جنس مؤنث باشد، نابینا در نگرانی و فشارهای ناشی از این اتکا به سر میبرد و نهایتاٌ مضطرب و افسرده میشود. میزان این افسردگی و اضطراب در میان دختران نابینا بیشتر از پسران نابینا است. کوپر اسمیت که در همین زمینه تحقیقاتی روی کودکان 8 تا 10 ساله انجام داده است، میگوید : « هر کودکی که زودتر راه رفتن را شروع کند امکان فعالیت بیشتری پیدا میکند و زمینه کسب تجارب برای او هموارتر میشود. شخص نابینا که تحرک و فعالیت ندارد امکانات بالقوه او شکوفا نخواهد شد، و در نتیجه او نه تنها بار سنگین نابینایی و محدودیتها و وابستگیهای ناشی از آن را بر دوش میکشد بلکه احساس نامطلوب و منفی نسبت به شخصیت و وجود خویش دارد که م.جبات اختلالات روانی او را فراهم میسازد. »
کاتسفور در همین زمینه میافزاید: « از جمله فشارهایی که باعث ناسازگاری یا مشکل روحی در افراد نابینا میشود، رفتار جامعه نسبت به دختر و پسر نابینا است. در حقیقت این عکسالعمل جامعه نسبت به شخص نابینا است که سازگاری یا عدم سازگاری را در او تعیین میکند.»
از مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت که نگرش اجتماع و اطرافیان فرد نابینا، خویشتنپنداری را در او به وجود میآورد و اگر نگرش اجتماع نسبت به فرد مثبت باشد خویشتنپنداری او نیز مثبت خواهد بود. اما چنانچه محیط و اطرافیان از برچسبهای منفی استفاده کنند، خویشتنپنداری فرد منفی خواهد بود. نکته مهمی که از سطور بالا میتوان استنباط کرد، این است که صرف وجود نقص در قدرت بینایی موجب افسردگی نمیشود بلکه نوع برخورد با این نقص، شخصیت فرد نابینا، نگرش اجتماع نسبت به نقص او، ترحم و دلسوزیهای بیمورد بعضی از افراد، باعث به وجود آمدن افسردگی در این نابینا میگردد.
ادامه دارد...
خیلی جالب و لی خیلی ساده
فقط همین
salam siavash jan webloge bahali dari
eshghet keshid ye sari ham be webloge man bezan khoshhal misham
bye bye